کد مطلب:36105
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
با وجود اين همه ناكامي ها و رنجها در اين جهان اگر خداوند قبلا با انسان مشورت مي كرد آيا انسان به اين زندگي راضي مي شد و به آن تن مي داد؟
خداوند انسان را آفريده است تا او را به عالي ترين موهبتها و سودها و ارزشها نائل سازد و اينكه دنيا را جاي بلاها و مصيبتها و ناكاميها قرار داده و به خاطر اين است كه تكامل انساني چز از اين رهگذر ميسور نبوده است توضيح اينكه تكامل انسان يك تكامل طبيعي مانند ديگر موجودات آفرينش نيست بلكه تكامل ارادي و اختياري است انسان با دست و پنجه نرم كردن با سختيها و مقاومت در برابر مشكلات مي تواند به عالي ترين مراحل كمال قدم بگذارد و اگر مشكلات زندگي نمي بود ارزشهاي متعالي بزرگ براي انسان فراهم نمي شد.
با اين ديد روشن مي شود كه نه تنها مشكلات و بلاها كه با نظر سطحي محروميّت و بدبختي به حساب مي آيند باعث محروميّت انسان نيستند بلكه عامل مهم و سرنوشت ساز براي دستيابي انسان به اوج تكامل مي باشند، ايا انساني كه با مشكلات نبرد مي كند و با مقاومت و تلاش به سير انساني خويش ادامه مي دهد ارزشمندتر است يا انساني كه تمام امكانات رفاهي براي وي آماده است و در اين ميان به شهوتراني مي پردازد و حيوان صفت بر
ـ434ـ
خور و خواب و ارضاي غريزه جنسي سرگرم مي شود و تمام ارزشهاي انساني را ناديده مي گيرد در اين ميان از هيچ جنايتي روي گردان نمي شود كدام به ارزش و فضيلت نزديكترند پاسخ اين مطلب روشن است.
بنابراين تمام آنچه در اين جهان است براي يك انسان كه در مسير تكامل قدم برمي دارد مورد بهره گيري واقع مي شود با اين وصف آيا خداوند كه انسانها را آفريده و اين همه امكانات را در اختيار انسان گذاشته اين نعمت و احسان نيست؟
و آيا اگر بخواهد خداوند (نعوذبالله) قبل از آفرينش با انسان مشورت كند و بگويد من مي خواهم ترا با اين شرائط بيافرينم انسان از پذيرش اين موهبت بزرگ امتناع ميورزد؟
بي ترديد اگر انسان براساس عقل قضاوت كند با كمال رغبت مي پذيرد، پس از اينكه خداوند او را آفريد اگر از اين همه نعمت و موهبت سوءاستفاده كند و اين مواهب الهي را به سوءاختيار خويش در مسير غلط به كار ببرد آيا جز اين است كه مسؤل خود او است و از خداوند چيزي جز احسان و موهبت صورت نگرفته است؟
اينجا است كه انسان هيژ حجتي در پيشگاه خداوند ندارد و خداوند است كه بر انسان اتمام
ـ435ـ
حجت كرده است.
مانند پدري كه ثروتي در اختيار فرزندش گذاشته كه با او تجارت كند و تمام امكانات لازم را به وي داده است امّا از اين امكانات سوءاستفاده كرده و آنها را به دست خود تباه سازد، آيا هيچ عاقلي عذر اين فرزند را مي پذيرد كه چرا پدرم اين امكانات را در اختيار من گذاشت تا من آنها را در رده تباهي و فساد صرف كنم؟
روشن است كه كار پدر جز احسان و خدمت به فرزند به گونه اي ديگر توجيه و تفسير نمي شود و اگر پدر اين امكانات را به فرزند نمي داد فرزند مي توانست بگويد اگر پدر مرا بي نياز مي كرد من بيچاره نمي شدم امّا حالا ديگر دهان پسر بسته است و حجتي بر پدر ندارد.
(بخش پاسخ به سؤالات )
ـ436ـ
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.